پرنسس کوچولوی ما

نگرانی از سرکلاژ

1393/7/30 19:38
نویسنده : شیما
1,108 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها مجتبی همش تو اینترنت مشغول تحقیق در مورد بهترین دکتر زنان،بهترین بیمارستان،وروش زایمان طبیعیه کم درد (اپیدورال) هست.دکتر خودم خیلی خوبه ،بهم آرامش میده ،ولی معتقده که زایمان طبیعی باید کاملا طبیعی باشه همراه با درد،و کلا مخالف اپیدوراله،به همین خاطرمجتبی چند هفته ایه مشغوله پیدا کردن یه دکترخوب ترجیحا تو بیمارستان صارم یا بهمن که موافق زایمان طبیعیه اپیدورال باشه ،هست.خلاصه اولین دکتری (دکتر ماموریان) که پیدا کرد رو ازش وقت گرفیم رفتیم پیشش،سونو ان تی رو که دید گفت طول سرویکست رو 30 تخمین زدن ،که خیلی لب مرزه،یه سونو واژینال باید بدی که اندازه دقیقش رو بفهمیم اگه زیر 30 باشه،باید سرکلاژبشی، از مطب که اومدیم بیرون دیگه زایمان طبیعیو اپیدورال و... یادم رفت .همش نگران سرکلاژشدیم غمگین خطا،از اون به بعد مجتبی همش مشغوله تحقیق در مورد سرکلاژ بود ،که اصلا چی هست ؟مزایا و معایبش چیه و .... فردای اون روز یعنی29/5/93 پیش دکتر خودم وقت داشتم،دکتر خودم مثل همیشه که سرشار از انرژی مثبته ،سونو رو که دید گفت همه چی عالیه،از نظر اون طول سرویکس 25 نیاز به دوختن داره،البته مجتبی هم تو مقالات علمی خونده بودکه 25 به پایین نیاز به سرکلاژ داره،ولی من باز اطمینان نکردم و همش نگران بودم،اون روز عصر مامان اومد تهران که یه کم به من برسه،اخه هنوز حالم بد بود و ویار و تهوعم همچنان ادامه داشت،طفلک تو اتوبوس کمردرد گرفته بود،فرداش مامان نهار عدس پلو خوشمزه درست کرده بود،مامان و مجتبی نمیذاشتن زیاد تکون بخورم و کار کنم ،چند روز بعدش با مامان ومجتبی رفتیم پاساژکوروش ،جدید افتتاح شده بود،کلی لباس دخترونه خشگل داشت،ولی چون هنوز از جنسیت مطمئن نبودم چیزی خرید نکردم.10 روز بعدش مامان برگشت همدان،طفلک با وجود اینکه حال خودش خیلی خوب نیست ولی به خاطر من و نی نی خشگلم 10 روزتهران بود و کلی زحمت کشید و غذاهای خوشمزه برامون درست کرد.این روزها بابایی هم خیلی برامون زحمت میکشه ،اصلا نمیذاره من تو خونه کار کنم،مرسی بابایی...........93/6/16 هم مجتبی از یه دکتر دیگه برام وقت گرفت(محسن معینی) اون هم سونو کرد مجتبی هم اومد داخل وفیلمبرداری کرد،جنسیت روهم گفت احتمال زیاد دختره،نی نی جونم کلی من و بابایی خوشحال شدیم از اینکه میخوایم صاحب یه دختر خوشگل بشیم جشن.این دکتر هم گفت نیاز به سرکلاژدارم وباید تا آخر بارداری استراحت مطلق باشم،از این نظرباز هم نگرانیمون بیشتر شد،هر دکتری یه حرفی میزد،فرداش رفتم شعبه خیلی نگران بودم ،تعریف که کردم همکارم یه دکتر دیگه معرفی کرد،پس فرداش رفتیم پیش اون (دکتر عارف)،از نظر اون مشکل خاصی نداشتم....خلاصه اینکه بعد از یک ماه نگرانی به این نتیجه رسیدم که به دکتر خودم اطمینان کنم،وبه چیزای منفی فکر نکنم ،چون مطمئنم خدا از من و نی نی جونم مواظبت میکنه. در نهایت وقتی پیش دکتر کاظمیان رفتم و سونوی واژینال شدم، طول سرویکس رو نشون داد وگفت که 43 میلیمتره و خیلی بیشتر از 30 میلی متری هست که تو ان تی اومده بود و خیالمون راحت شد. این روزا اول از خدا و بعد هم از خودت می خوام که به موقع و زمانی که کامل شدی به این دنیا بیای. منتظرتیم و خیلی دوستت داریم عزیزم بغل....

پسندها (3)

نظرات (3)

حدیث
30 مهر 93 21:24
سلام دوست عزیز خوبین اومیدوارم نی نی شما سالم دنیا بیاد وخودتون هم سلامت باشید
عفت
10 آبان 93 11:23
سلام خانومی ... خوبی؟ نینی منم دختره .... و خیلی خوشحالم که خدا منو مادر یه گل دختر کرده ... خواهرام از اول بارداری همش دعا می کردن دختر بشه و .... خدا رو شکر که سالمه
مامان مرجان
22 آبان 93 1:08
وبلاگه بامزه ای داری...مبارکه نی نی خوشملت باشه...